9 موضوع بسیار جالب از زندگی انیشتین که شما هرگز نمی دانستید، عبارتند از:

1- او با سر بزرگ متولد شد :
  
وقتی انیشتین به دنیا آمد او خیلی چاق و سرش خیلی بزرگ بود تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد فرزندش ناقص است ؛اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت .

2- او خیلی دیر زبان باز کرد :
    یکی دیگر از مشهورترین جنبه‌های کودکی انیشتین این است که او خیلی دیرتر از بچه‌های معمولی یعنی طبق ادعای خود انیشتین، تا سه سالگی حرف زدن را آغاز کرده و حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی هم به سختی صحبت می‌کرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی انیشتین و این که مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه او به مواردی که برایش جالب بودند ، باعث شده بود که برخی  او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی انیشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین نظرات آسیب شناسانه‌ای به او نسبت داده می‌شد.

3- حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود ، نبود :

    مطمئنا انیشتین می توانسته کتابهای سرشار از فرمول و قوانین را حفظ کند اما برای  یادآوری رویدادهای معمولی، واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزانش بود و  حتی انیشتین سرعت صوت را حفظ نبود و وقتی از وی دراین مورد سوال می کردند، می گفت " این ها چیزهایی است که همه آن را می دانند پس من وقتم را برای دانستن آنها تلف نمی کنم !"

4- او ازداستان های علمی ـ تخیلی متنفر بود :
   
انیشتین از داستان های تخیلی بیزار بود زیرا  احساس می کرد آن ها درک علمی مردم را تغییر می دهند و  به آن ها توهمی از چیزهایی که نمی توانند اتفاق بیفتند ، می دهد. به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم، زیراکه آن به زودی فرا می رسد. " .

5- او در آزمون ورودی دانشگاهی اش رد شد :
  
در سال 1895 در سن 17 سالگی، انیشتین در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد.
در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافیا رد شد. وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد ، گفت:« آنها بی نهایت کسل کننده بودند.»

 

6- علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت :
انیشتین در سنین جوانی یافته بود که شصتِ پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود. به همین دلیل تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه یافت.
   
علاوه بر این او  برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت که مردم او را یا می شناسند و یا نمی شناسند. پس این مورد قبول واقع شدن [ آن هم از روی پوشش ] چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟

7- او فقط یکبار رانندگی کرد :
   
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی علاوه بر رانندگی ، در سخنرانی ها هم در میان شنوندگان حضور پیدا می کرد. یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود ، با صدای بلند از راننده پرسید: «چه کسی احساس خستگی می کند؟» راننده پیشنهاد داد که آن ها جایشان را با هم عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند ؛ عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتن تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برایبرای اولین بار در آن سخنرانی می رفت بنابراین کسی او را نمی شناخت. به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد ولی دانشجویان در پایان سخنرانی، شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند ؛ در این حین راننده ی باهوش گفت: «سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید.» سپس انیشتین از میان حضّار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد؛ به حدی که باعث شگفتی حضّار شد.


8- الهام گر او یک قطب نما بود :
انیشتین در سنین نوجوانی یک قطب نما به عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرد. وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده نمود ، سعی کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد .بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند .

9- راز نهفته در نبوغ او :
   
بعد از مرگ انیشتین در 1955 ، مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد اما این کار به صورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.


   
هاروی تکه هایی از مغز انیشتین را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتین در مقایسه با میانگین متوسط انسان ها، مقدار بسیار زیادی سلول های گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند، داشته است. هم چنین مغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی موسوم به شیار سیلویوس داشته که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلول های عصبی را با یکدیگر فراهم می سازد.


   
علاوه بر این ها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همین طور یکی از قطعات آن، توانایی بیشتری از عموم مردم در بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات داشته است.

با این حال ، او انسان نابغه ای به نام آلبرت انیشتین بود...

منبع: سایت ایران ناز