روزی همه‏ ی دانشمندان تصمیم گرفتند تا قایم‏ باشک بازی کنند. متأسّفانه انیشتین اوّلین نفری بود که باید چشم می‏ گذاشت.

او  تا 100  ‏شمرد و زمانی که چشمانش را باز کرد ، نیوتون را در مقابل چشماش دید که ایستاده است. نیوتون فقط یک مربّع به طول یک متر کشیده و درون آن ایستاده بود .

   انیشتین فریاد زد : « سُک سُک نیوتون ؛ سک سک.» نیوتون با خونسردی ادّعا کرد که اصلاً من نیوتون نیستم.

   تمام دانشمندان از مخفی گاهشان بیرون آمدن تا ببینند که او چگونه می‏ خواهد ثابت کند که نیوتون نیست. نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یک متر مربع ایستاده‏ ام؛ که من را نیوتون بر متر مربع می‏ کند و از آن جایی که نیوتون بر متر مربع برابرِ یک پاسکال است، بنابراین من پاسکالم؛ پس سک سک پاسکال !